اولین حرکت دخترم... 94/12/17
سلام دختر نازم...............................................................................19هفته کامل
قربون اون جسم ظریف ونازت بشم.امروز اولین حرکت محکمت رو توی دلم احساس کردم وچه حس خوب وشیرینی بود.لبخند شیرینی بر جانم نشست .ای جانم گفتم به این حرکت نازت.البته جمعه گذشته ام وقتی از خواب بیدارشدم حرکت های ماهی وارت را توی نهانخانه دلم احساس کردم اما امروز حرکت یه چیزی شبیه لگد زدن به دیواره دلم بود.ابراز وجودت را کامل احساس کردم نازنین مادر.برای یک لحظه دلم گرفت.با خودم گفتم این حرکات شیرین و ناب را برای آخرین بار توی وجودم احساس میکنم.حس خوب مادربودن را برای دومین بار وشاید آخرین بار....
دوستت دارم کوچولوی نازنینم.بیقرار دیدن اون صورت مثل ماهت هستم جان مادر.امروز صبح همایش زایمان طبیعی بود.قراربود منم برم اما دیشب بخاطر شیطتنت های خان داداش ساعت 2:30صبح خوابیدم وصبح چون باید غذا درست میکردم از رفتن منصرف شدم.ساعت 10با صدای نیکان عزیزم از خواب بلند شدم.صبحانه خوردیم.داداشی داشت بقول خودش دم گوشی نگاه میکرد(برنامه آموزش زبان..sing wite me.)خیلی این برنامه را دوست داره.از شبکه جم جونیور پخش میشه ومن براش ضبط میکنم.نشسته بودم روی مبل در حال استراحت که ساعت حدود 11:40بود که سمت چپ وپایین شکمم احساست کردم.قربون چهره دختر نازم رفتم.یهو دوباره این حرکت تکرار شد.جان مادر.الهی دور اون چشمهای قشنگ وروشنت بگردم...