دختر یعنی...
دختر یعنی... دختر یعنی فرشته...مراقبش باشید.
دختر یعنی دکمه سر آستین پیراهن بابایی را ببنده.
دختر یعنی عصای دست مادر...
دختر یعنی وقتی حالش گرفته باباش براش موهاشو نوازش کنه...
دختر یعنی رد رژش رو لپ باباش بمونه....
دختر یعنی کله اونایی که خودشونه واسه باباش شیرین میکنن بکنه.
دختر یعنی ظرافت تو رفتارو حرکاتش
دختر یعنی چای ریختن واسه باباش وقتی خسته از کار میاد خونه.
دختر یعنی زندگی کردن با یادگاریاش.
دختر یعنی دنیای صورتی
دختر یعنی بشینه با آقاش فوتبال تماشا کنه و تیم اونو تشویق کنه.
دختر یعنی دلش ضعف بره واسه ته ریش باباش.
دختر یعنی گوش درد دلای مادر
دختر یعنی یه جور صداش بزنه که قند توی دل باباش آب شه.
دختر یعنی کوتاه نیومدن موقع منت کشی..
دختر یعنی دوتا دست کوچولو که تو دستای آقاش گم میشه.
دختر یعنی موهای بلند که همیشه هم بوی شامپو میده.
دختر یعنی همیشه یکی هست که بخاطرش غیرتی بشه...بابایی...داداشی.
دختر یعنی موقع تماشای تلوزیون خودشو توی بغل باباش جا کنه
دختر یعنی لبخند دلنشین خدا....
