آزمایش PND
سلام دلبند مامان صبح ساعت 9ازخواب بیدارشدم .وسایل جمع وجور کردم وساعت9.5خان داداش وبیدارکردم.به بابایی زنگ زدم تا بریم اهواز جهت انجام آزمایش PND. خان داداش عقب ماشین خوابید .حرکت کردیم به سمت اهواز وآزمایشگاه ژنتیک نرگس .ساعت 12رسیدیم اهواز.پذیرش شدیم وساعت2ظهر بود که مامان رفت برای آزمایش ونمونه گیری که اتفاقا" ساختمان محل نمونه گیری نسبت به دوره قبل(بارداری نیکان) عوض شده بود.رفتم توی اتاق نمونه گیری که یهو دیدم یه بچه وروجک اومد پشت سرم تو اتاق.خانم دکتر گفت این بچه شماست .گفتم نه .یهو دیدم که نیکان میگه مامان.بغلش کردم وگفتم شما توی حیاط بودی و چجوری اومدی اینجا.بردمش بیرون و دادمش بغل بابایی.نمونه را گرفتند.درد داشت اما قاب...
نویسنده :
مامان وبابا
15:29